درهم برهم
خیلی وقت بود میخواستم بپستم تو وبلاگ ولی نمیشد اخرش نصفه شبی گفتیم بزار یه زار و زوری کنیم شاید یه نمور اروم شیم
خیلی سخته ادم بچه تهرون باشه و بعد تو خود تهرون غریب بمونه خیلی سخته ادم یه گم شده داشته باشه و نتومه پیداش کنه بد دردیه بی کسی و تنهایی
تو این شهر تخمی که هر طرفشو نگاه میکنی فقط و فقط خاطراته که تو مخت میکوبه موندی چه گهی بخوری تو اصلا اینجا چه غلطی میکنی پاشو یالا پاشو خجالت بکش از اون سن و سالت خجالت بکش
اخه بابا چرا هیشکی نمیفهمه من نفهمم یا این جماعت خودشون رو زدن به نفهمی چقدر خودمو بزنم به کسخولی جماعت ایها الناس ای بیشعورها احمق ها درد من درد دله این سینه داره میسوزه اتیش گرفته فقط خودمو میسوزونه
ای تف به گور بابای دنیا اصلا میدونی چیه باس شاشید به دنیا با کلیه متعلقاتش تو دنیایی که دو زار معرفتو باس گدایی کنی تازه اگه یه تف کف دستت بندازن اقاجون باس چی شاشید
قاطی کردم اساسی نمیدونم من خلم جماعت خلن دنیا خله چی خل تو خلی شد
عزت زیاد خیلی زر زر کردم
شنبه 10 آذر 1391 - 12:58:28 AM